seungmin

#فیک
#استری_کیدز

تکپارتی(وقتی بهت نیاز داشت و...)

سیاهی شب برفضای شهر حکم فرما بود،فضای خونه تاریک و دلگیر بود.عقربه های ساعت 2:00 شب رو نشون میدادن؛
تو پشت بهش به خواب عمیقی فرو رفته بودی اما اون بشدت تـ/حریک شده بود و میلی به خواب نداشت.پوفی از کلافگی
کشید و با نوک انگشتاش جسمتو تکون داد تا بیدارت کنه؛کمی تکون خوردی و پلکهات رو به آرومی نیمه ازهم فاصله دادی.
هوم؟+
ا/ت...نیازت دارم-
با حرفی که زد چشمات گشاد شدن و خودتو بالاکشیدی و صاف نشستی.
سونگمین ساعت 2:00 شبه...منو بیدارکردی باهام شوخی کنی؟+
شوخی نکردم واقعی بود-
نمیشه امشب بیخیال شی؟+
هرشبی تو میگی من بیدار میشم...یبارم نوبت منه خب-
از شدت کلافگی دستی به پیشونی زدی و مجددا روی فضای تخت ولو شدی،با فکری که به سرت زد پوزخندی روی لبهات نشست و با شیطنت لب زدی.
شرط داره+
چه شرطی؟-
تا آخر هفته همه خوراکیات واسه من...حق نداری چیزی بهم بگی+
هوففف...باشه بابا-
موهات رو کنار زدی و دستتو روی دستش گذاشتی و لبهاتو ازهم فاصله دادی.
آسون یا سخت؟+
انتخابش با خودته-
هارددددددددددد+
پایتم بیب-
توی یک حرکت روی جسمت خیمه زد و تو رو بین فضای تخت و جسمش زندانی کرد.
علاقم رو بامیزان ناله هات بهت ثابت میکنم-
پر رو نشو دیگه مثل یه انسان ارث باباتو نزدیدم که+
ارث بابام خودمم که منو دزدیدی پس باید تاوانشم بپردازی...هوم؟
با کبونده شدن لبهاش روی لبهات دیگه حرفی بینتون رد و بدل نشد،دستش به آرومی از روی گردنت سر خورد و روی خصوصی ترین اندام های بدنت نشست و لمسشون کرد و اون شب...(هیچی دیگه برو بخواب...بی ادب)
دیدگاه ها (۱۴)

felix

چندپارتی(وقتی بخاطر یه اشتباه...)پارت1

*just for stay*

bangchan

سناریو

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط